دوستانی برای تمام فصول!

خب باز هم باید مطلبی بنویسم ولی حسابی تنبل شده ام...خیلی وقت است دست به قلم نبرده ام.همین جوری آمده ام نا هر چیزی که به ذهنم می رسد و از مغزم گذر می کند بنویسم.وقتی تمام دلخوشی ها تبدیل به کابوس شده اند٬وقتی دوستان٬کسانی که این همه ازشان تعریف کرده بودی به بهانه های واهی ترکت کنند و به جای این که مایه آرامشت باشند٬سوهان روحت باشند به کجا می خواهی برسی؟!هنوز هم سنگ دوستان را به سینه می زنی؟!دیگر به این نتیجه رسیده ام که روی دوستان هم نمی شود حساب کرد.وقتی خوبی٬ شادی و پشتک وارو می زنی آن ها هم دور و برت می پلکند ولی وقتی مشکلی برایت پیش آمد و به کمکشان احتیاج داشتی به سادگی و با نرمی هرچه تمام تر از کنارت بسان نسیمی می گذرند!خب شاید من هم دوست خوبی برایشان نبوده ام...