یادی از استاد...

به بهانه اول مهر شصت و ششمین سالروز تولد بزرگمردی که موسیقی اصیل ایرانی را زنده نگهداشته است:استاد محمد رضا شجریان

از کودکی با صدای ملکویت انس گرفتم و با آوازهایت زندگی می کردم.شاید عجیب باشد که کودکی به جای حفظ کردن شعرهای بچه گانه و مناسب سن و سالش به تقلید از صدای زیبایت شعرهای حافظ و سعدی و مولانا را از بر کند و سعی کند به مانند تو بخواند...

به جرات می توانم بگویم من به واسطه آواز بی بدیل تو با حافظ و سعدی و مولانا آشنا شدم و به شعرهایشان عشق ورزیدم...

تصنیف های تو برایم از هر موسیقی و نوای دیگری خوشایند تر بود و هنوز هم بعد از گذشت این همه سال تو را در کسوت داوود نبی می بینم که با آوای دل انگیزت جهانیان را به حیرت وا می داری.

قطعه زیبای ربنا بعد از گذشت سالیان سال هنوز سمبل ماه رمضان است و من تمام روزهای این ماه را به امید شنیدن نوای ربنایت سپری می کنم و شاید تصادفی مبارک باشد تولد تو با آغاز این ماه پر خیر و برکت...

در طول زندگی هر انسانی فراز و نشیب های فراوانی وجود دارد و من درلحظات نا امیدی و امیدواری و شادی و غم با صدای دلنشینت لحظاتی از جهان و جهانیان بریده ام و به دنیایی دیگر سفر کرده ام...

امیدوارم آن قدر زنده باشم و آن قدر توانایی داشته باشم هر سال تا صدمین سالگرد تولدت از تو و صدایت بگویم.مگر یک عاشق جز سلامتی و جاودانگی دلبرش چیز دیگری هم می خواهد؟