تولدت مبارک

سلام.امروز تولد یکی از عزیز ترین کسانی است که در دنیای به این بزرگی دارم.کسی که روز های خوب و پرخاطره ای را با هم گذراندیم و ان شاالله باز هم در کنار هم خواهیم ماند.عزیزم نمی دانم چه جوری خوشحالیم را بابت تولدت ابراز کنم!آخر اگر این روز خجسته و فرخنده نمی بود من از کجا دوستی به مانند تو پیدا می کردم؟!نمی دانم اصلا چه طور شد که ما با هم دوست شدیم!اصلا یادم نمی آید.فقط اولین لبخند و سلام و احوالپرسیت را خوب یادم است که فکر کنم همان روز های ابتدایی دانشگاه بود و شاید یک سال از آن تاریخ گذشت که لبخند هایت بیشتر از همیشه به دلم نشست و شدم دوست همیشگیت.تو هم همین طور!هیچ وقت از هیچ کمکی در حق من کوتاهی نکردی.مگر من از دوستی بیشتر از این چه می خواستم؟حالا تقریبا سه سال از آن تاریخ می گذرد و من بیشتر لحظات این سه سال را در کنارت بوده ام.حتی بیشتر از زمانی که با خانواده و پدر و مادرم بوده ام! مهربانی٬وقار و گذشت در برابر اشتباهات دیگران چیزهایی بود که من در طول این سه سال بیشتر از هر چیز دیگری از تو به یاد دارم و کلاس هایی که اگر تو در آن حضور نداشتی عذاب آورترین کلاس های عمرم می شد ولی وقتی حضورت را در کنارم روی صندلی بغلی احساس می کردم همین کافی بود تا لحظات عذاب آور و خسته کننده کلاس به سرعت سپری شود تا باز هم ساعاتی را در کنار هم باشیم.تو از بعضی جهات شبیه من بودی و از بعضی جهات مکمل من و از بعضی جهات دلداری دهنده من برای لحظاتی که از همه چیز و همه کس به تنگ می آمدم!امروز تولد توست!امیدوارم هر جا که هستی سالم و سرحال باشی.مهم نیست که در کنار من باشی یا نباشی!مهم این است که دلم همیشه با توست چه این جا باشی چه نباشی. امیدوارم دوست خوبی برایت بوده باشم فائزه جان! و سعی خواهم کرد از این پس بهتر نیز باشم.