و زمانی زندگی به سادگی می گذرد به طوری که حتی متوجه گذشت زمان نیستی .شاید این جاده هموار تورابه اشتباه بیندازد که زندگی همیشه همین طور خواهد بود ولی زمانی ابرهای تیره آسمان زندگیت را فرا می گیرند و شاید حتی طوفانی برپاشود که جز با صبر و اعتماد به نفس نمی توان از این مهلکه جان سالم به در برد.و دوباره روزهای آفتابی و قشنگ!تنها کاری که می شود در شرایط خوب و بر وفق مراد زندگی کرد غنیمت شمردن فرصتها و آماده شدن برای شرایط سخت و غیرمترقبه ای است که اراده انسان هیچ نقشی در آن ندارد.ومن اکنون در نیمه راه زندگی خسته و تنها ایستاده ام .آینده ای مجهول و گذشته ای پر از خاطرات تلخ و شیرین و کوله باری از تجربه.حتما تا به حال با دست انداز های این جاده آشنا شده ای.دست انداز هایی که اگر نباشند ممکن است اتفاقات بدتری در کمین باشدو ما تا با این ناهمواری ها برخورد می کنیم به زمین و زمان ناسزا می گوییم که چرا دیگر چرخ فلک باب میل ما نمی چرخدوآیا می دانی که قشنگی های زندگی به همین بلاها و مصیبت ها است؟چه٬ زمانی که ناخوشی نباشد خوشی رنگ و رویی ندارد و این خوشی آنقدر بی ارزش می شود که به سادگی از دستش می دهیم.چون فکر می کنیم دوباره به سادگی به دست می آید.زمانی هم در طول مسیر به چند راهی می رسیم. این جا چه باید کرد؟باید بدون فکر و از روی احساس نزدیکترین مسیر و هموارترین آن را انتخاب کرد و خوشحال از انتخاب درست به زندگی ادامه دهیم؟ولی می دانی که همیشه نزدیکترین مسیر امن ترین و بهترین مسیر نیست؟حال بر فرض که با عقل سلیم راهی را در پیش گرفتی .ولی آیا می دانی با در پیش گرفتن هر کدام از این مسیر ها چیز هایی را به دست آورده و چیز های دیگری را از دست می دهی؟ شاید با در پیش گرفتن راهی پر از مانع و خطر چیز هایی را به دست بیاوری که ارزش خطر کردن داشته باشد در این شرایط سختی ها به امید هدف نهایی کم رنگ می شوند و تحمل این شرایط آسان.پس سعی کن راهی را در پیش بگیری که بدانی چیز باارزشی در پایانش به دست خواهی آورد.اگر هم در ابتدا اشتباه راهت را برگزیدی تا راه برگشت هست بازگرد چون به جایی خواهی رسید که دیگر نه انگیزه ای برایت می ماند و نه رمقی.تحت هر شرایطی به ندای درونیت اعتماد کن.هم عقل و هم احساس راهنمایان خوبی هستند ولی توازن بین این دو رهبر یادت نرود چون در صورت نادیده گرفتن هر کدام از آنها پشیمان خواهی شد....